به گزارش وب‌سایت نود، تیم امید حمید استیلی نسبت به تیم‌های دوره‌های گذشته تیم متوسطی بود. نه از آن تیم‌هایی بود که آنقدر ستاره داشته باشد که  قبل از شروع رقابت‌ها همه از صعود قطعی آنها بگویند و نه آنقدر بی‌ستاره که کسی توجهی به آن نداشته و حسابی روی آنها باز نکند. حضور بازیکنانی مانند نورافکن، قائدی و صیادمنش، شکاری و محبی که هر کدام وزنه‌ای برای تیم‌هایشان محسوب می‌شدند مانند برگ برنده‌ای برای تیم حمید استیلی به حساب می‌آمد. هر کدام از این ستاره‌ها درکنار بازیکنان دیگری مانند مهدی‌خانی، شجاعی و جبیره که بازیکنان باتجربه‌ای برای تیم ملی بودند هواداران را امیدوار می‌کردند که این طلسم 44ساله صفر شود و انتظار به پایان برسد.

در سه بازی انجام شده در مرحله مقدماتی بازیکنان نامبرده اما نه تنها شباهتی به ستاره‌های لیگ نداشتند که حتی عملکردی بدتر از بقیه بازیکنان به نمایش گذاشتند. بازیکنانی که مانند دوره قبلی بیش از هر چیزی اسیر تغییر پست‌هایی شدند که مشخص نشد به چه دلیل و با چه انگیزه‌ای انجام شده‌اند. این همان اتفاقی است که در دوره خاکپور هم افتاده و در صدر آن تغییر پست چشمی و بازی دادن او در خط دفاعی به اشتباهات متعدد و حذف تیم ملی ایران انجامید. در این دوره هم هر کدام از ستاره‌ها به دلیلی خاص نتوانستند انتظارات را برآورده کنند.

امید نورافکن: او هم مانند چشمی در دوره خاکپور قربانی بزرگ تیم حمید استیلی بود. اگرچه نورافکن در دفاع اشتباهات عجیب و غریبی انجام نداد و روی گل‌های خورده تقصیری نداشت اما غیبت او در فاز هجومی لطمه‌ای جبران‌ناپذیر به تیم ملی وارد کرد. یکی از بهترین بازیکنان هجومی لیگ با بازی در قلب دفاع تیم ملی در دورترین نقطه نسبت به دروازه حریف نتوانست کمکی به بالابردن آمار گلزنی تیم‌ملی انجام دهد. 

مهدی قائدی: استیلی در بازی اول دلیل نیمکت‌نشینی این مهاجم را مسائل تاکتیکی دانست. او گفت قائدی را برای نیمه دوم که مدافعان حریف خسته شده‌اند نگه‌داشته است. در بازی دوم قائدی از ابتدا بازی کرد و بازی سوم هم که تیم ملی به برد قطعی نیاز داشت او در غیاب رضا شکاری و محبی باز هم بازی را از روی نیمکت نظاره‌گر بود و فقط حدود 40 دقیقه برای بازی فرصت پیدا کرد. البته او در لحظات پایانی هم در موقعیتی ناباورانه توپ را میان دروازه خالی به اوت فرستاد تا حسرت چندانی بابت غیبتش در نیمه اول احساس نشود. او این رقابت‌ها را بدون حتی یک شوت داخل چارچوب ترک کرد.

اللهیار صیادمنش: بازیکنی که احتمالا نیمکت‌نشینی در ترکیه روی کیفیت او تاثیر گذاشته اما بعید به نظر می‌رسد این همه افت به همین خاطر باشد. او به عنوان امید اول گلزنی تیم ملی عملکردی ناامید کننده داشت و به خصوص در بازی اول با هدر دادن موقعیت‌هایی آسان شانس ایران را برای صعود کمرنگ کرد. بازیکنی که قرار بود فریم‌های شادی گلش مانند فصل گذشته و با پیراهن استقلال دست به دست شود فقط وفقط چند فریم از حسرت‌هایش برایمان به یادگار گذاشت.

محمد محبی: او در هیچ زمینه‌ای نتوانست انتظارات را برآورده کند. نه گلزن خوبی برای تیم ملی بود و نه گل‌ساز فعالی. مشخص نشد که محبی سپاهان و تیم ملی بزرگسالان چطور به محبی تیم امید تبدیل شد. بازیکنی آنقدر ناامیدکننده که در بازی سوم حتی یک دقیقه هم به او فرصت بازی داده نشود. گویا در تیم استیلی هر چه امیدهایمان به یک بازیکن بیشتر بود ناامیدی‌هایمان در پایان کار بیشتر می‌شد. 

در نهایت حذف تیم ملی امید و اضافه شدن یک 4 دوست‌نداشتنی دیگر به 44 سال قبلی حاصل تلاش تمام این ستارگان بود. ستارگانی که کوچکترین شباهتی به ستاره نداشتند و با عملکردی ضعیف در کنار کادرفنی که پیش‌بینی صعود نکردن با آنها کار خیلی سختی نبود المپیک را دست‌نیافتنی‌تر کردند.