به گزارش اختصاصی وبسایت نود،به لطف تغییر ساعت در نیمه دوم سال، شاهد یک شهرآورد پاییزی در زیر نورافکن های آزادی بودیم. شهرآوردی گره خورده به بغض های غیر ورزشی مان . حتی با مرور تیتر روزنامه های ورزشی قبل دربی و برخی سایت های خبری ورزشی، در کنار سرتیتر های درشت از پیش دربی، بعضا چشممان به واژه این روزها پر تکرار "دلار" می افتاد. اما کمتر کسی 90 دقیقه به این مستطیل سبز خیره ماند و در همین دقایق کسل کننده و پر خشونت، مرغ رویایش به جایی غیر از گشوده شدن یکی از دروازه ها پر کشید. و چقدر ما به این فوتبال مدیونیم.

اما پس از به صدا در آمدن سوت پایان بازی، در میان شبکه های مختلف تلویزیونی ، شبکه های اجتماعی و یا وبسایت های خبری که پرسه می زدیم چشممان به جملاتی مشابه این می خورد : "دربی افتضاح بود". اما کدام یک از صاحبان این جملات قصار تنها اندکی با خود تامل کرد که از کجای ماجرا به این بازی رسیدیم؟ مگر همین ابتدای فصل، پنجره بسته نفس پرسپولیس را نبریده بود؟ البته که بریده بود.
مگر این همان استقلالی نیست که با شاهکار کم سابقه مدیریتی نقل و انتقالات و سوپرجام را با هم باخته بود؟ البته که همان بود.تصور کنید استقلالی را که به دور از سهل انگاری و فرصت سوزی مدیرانش با ترکیب رویایی فصل پیش و با بازیکنانی چون تیام و جباروف و ابراهیمی و نورافکن و امثالهم پا به این دیدار می گذاشت. به نظر شما باز هم کمبود سرعت و خلاقیت در این تیم در چشم ما موج می زد؟ خیلی بعید است.

یا پرسپولیسی را تصور کنید که ترابی را جانشین امیری، رفیعی را جانشین مسلمان و شیری را نه از میانه که از همین ابتدای فصل جانشین محرمی کرده است. آیا باز هم همین تیم خشک و بی خلاقیت می نمود؟ به نظر بعید می رسد.

اما جدا از بحث مدیریت که با توجه به سبقه چنین دربی هایی خشک و بی روح شاید ما را قانع نکند تا کمی هم بار تقصیرات را از روی دوش مربی و بازیکنان برداریم، تصور کنید استقلال و پرسپولیسی را که بخش کوچکی از اهمیت تیم ملی فوتبال را یدک می کشیدند. همین فدراسیونی که در چیدمان بازی ها و مدیریت ملی پوشان دو نماینده آسیایی مان به نحو احسن، عاجز بود، بنا به درخواست کارلوس کی روش، تا جلب رضایت سازمان نظام وظیفه برای برقراری بند های قرارداد مربی پرتغالی پیش رفت و موفق هم شد. دست مریزاد! اما یک درصداین اهمیت را فشردگی برنامه این دو تیم که نماینده ملی ما در آسیا بودند داشتند؟

و در نهایت ما. همین مایی که احتمالا برای کمتر خلق شدن موقعیت در این بازی به ستوه آمده ایم . فراموش نکنیم ما همانی هستیم که همین چندوقت قبل که خیلی هم از آن نمی گذرد، چه شور و هیجانی برای همین سبک بازی از تیم ملی مان داشتیم و به خیابان ها آمدیم و برایش جشن گرفتیم. به اسپانیا باختیم یا در نهایت صعود نکردیم؟ اهمیتی نداشت. جانانه دفاع کردیم خوشحال هم بودیم و به ستایش تیمی پرداختیم که کمتر به حریفان مطرح بین المللی اش اجازه خلق موقعیت داده بود . حالا این دو تیم مطرح و پرطرفدار یک بازی کم اشتباه در دفاع را به نمایش گذاشتند و به راستی ستاره های زمین مدافعان بودند. کافی است نگاهی به نبرد های هوایی گرو و منشا در بازی های قبلی بیندازید تا هنر جلال حسینی و آرمین سهرابیان بیشتر برایتان جلوه کند. بیایید با همین دیده به شهرآوردی که گذشت بنگریم. با دیده ای آگاه از محدودیت ها و معذوریت های این دو تیم که مثل بچه های سر راهی مظلوم شده اند . نه خرجشان می کنیم، نه هوایشان را داریم، بعضا قانونی هم در جهت منع حمایت مالی از بیت المال برایشان وضع می کنیم، و در نهایت هم وقتی از دل همچین زمین خشکی بذرمان جوانه نمی زند دادمان آسمان را در بر میگیرد که این چه نمایشی بود. بیایید کمتر غر بزنیم و نگاهی مثل نگاهمان به تیم ملی به این دو داشته باشیم که به جز همین "ما" پشت و پناهی ندارند. نگاهی دلسوزانه و آگاه از محدودیت ها. نگاهی امیدوارانه و دوخته به آینده روشن.

امیرحسین آقایی