به گزارش خبرگزاری تسنیم، از روزی که اولگنار سولسشایر هدایت منچستریونایتد را برعهده گرفته است، هم‌تیمی سابقش در این تیم حمایتی بی‌قیدوشرط از او داشته‌اند و هیچ‌یک به طور واقعی عملکرد سرمربی نروژی شیاطین سرخ را زیر سؤال نبرده‌‌اند. حتی با وجود ثبت 7 باخت در 11 بازی لیگ قهرمانان اروپا برای من‌یونایتد تحت هدایت سولسشایر، اغلب کارشناسان انگلیسی که اتفاقات خیلی از آنها هم سابقه بازی در منچستریونایتد را دارند، زبان به دهان گرفته و از موضعی ملایم‌تر برای نقد عملکرد او وارد شده‌اند.

هفته گذشته اما یکی از آنها، ریو فردنایند نتوانست خودش را کنترل کند و پس از باخت 2 بر یک منچستریونایتد در خانه یانگ بویز در دیداری که تیم منچستری جلو بود، به نوعی رفتار منفعلانه سولسشایر در قبال تیمش را زیر سؤال برد، البته او به خاطر یک برداشت اشتباه این کار را انجام داد؛ وقتی که تصور می‌کرد که کریستیانو رونالدو در حضور سولسشایر به خودش اجازه داده است که از کنار زمین تیم را هدایت کند. او گفت که اگر جای سرمربی منچستریونایتد بود به رونالدو می‌گفت برود سر جایش روی نیمکت بنشیند و در کار او دخالت نکند.

سولسشایر هم اما ساکت ننشست و پاسخ اظهارات فردیناند را داد و گفت: ریو دوباره همانطور که خودتان هم می‌دانید درباره چیزهایی اظهارنظر کرده که واقعاً از آنها بی‌خبر است. حضور رونالدو در کنار من در محوطه فنی نه برای دستور دادن به بازیکنان بلکه برای اعتراض به تصمیم داور بود که به بازیکن خطا کننده روی نمانیا ماتیچ کارت زرد نداد. هم رونالدو هم برونو فرناندز به خاطر تعصبی که نسبت به تیم دارند، ناگهان از کوره دررفتند و من آنها را کنار خودم دیدم.

دفاع سولسشایر از خودش و شفاف‌سازی درباره اشتباه بودن ادعای فردیناند به مذاق کارشناس شبکه BT Sport انگلیس خوش نیامد و او هم به جای سکوت ترجیح داده که به کشمکش لفظی با هم‌تیمی سابقش ادامه دهد.

او گفت: من زمانی که اوله را ببینم، او را در آغوش می‌گیرم. دستش را می‌فشارم و به او می‌گویم "گوش کن مرد، من این‌ها را فقط از سر علاقه‌ام به تو می‌گویم. من عاشقت هستم. خودت می‌دانی که دوستت دارم." من بزرگترین طرفدار اوله هستم. همه چیز تا قبل از اینکه من آن حرف‌ها را بزنم بین ما خوب بود. من در منچستریونایتد با هیچ‌کسی خصومت ندارم. من این باشگاه و افرادش را دوست دارم. گاهی اوقات در بحبوحه اتفاقات یکسری چیزها گفته می‌شود که اشتباه است اما گوش کنید. راهش یک تماس تلفنی بود. فقط کافی بود گوشی را برداری و به من زنگ بزنی و بگویی"ریو، چه اتفاقی افتاده؟ چرا این حرف‌ها را زدی؟". حداقل اگر من بودم این کار را می‌کردم. با این حال  من هنوز هم عاشق او هستم، از صمیم قلب دوستش دارم و وقتی ببینمش او را در آغوش می‌گیرم و رویش را می‌بوسم.