ستار زارع: برای حال و روز فوتبال شیراز خیلی غصه میخورم/ برانکو حق پدری گردن من دارد
پیشکسوت فوتبال و بازیکن سابق برق شیراز ناراحت حال و روز فوتبال این شهر است.
از اینکه تیمی از شیراز در لیگ برتر حضور ندارد افسوس نمیخوری؟
شیراز بوده و برق شیراز. تیمی که قدمت طولانی در فوتبال ایران داشت و در استان فارس و شیراز مردم دلبسته این تیم بودند اما متأسفانه دیدیم که این تیم ریشهدار پس از بیمهریها و جفایی که در حقش انجام شد حالا در دسته سوم بازی میکند. از سوی دیگر فجر هم در لیگ یگ حضور دارد تیمی که همیشه فوتبالیستهای خوبی داشت و برای تیمهای بزرگ دردسرساز میشد اما این تیم هم فعلاً در لیگ برتر نیست. در هر حال جایگاه تیمهای شیرازی که زمانی رودرروی تیمهای بزرگ قرار میگرفتند و موجبات خوشحالی و هیجان هواداران میشدند خوب نیست. به همین دلیل من هم به عنوان بازیکن سابق برق خیلی از شرایط حاکم بر فوتبال شهرم غصه میخورم و حسرت نداشتن تیمی از شیراز در لیگ برتر را میخورم.
چرا شما و چند تن از بازیکنان قدیمی و مسئولان دلسوز شیراز هیچوقت گامی عملی برای نجات برق برنداشتید؟
ما که نمیتوانیم حرکتی انتحاری انجام دهیم چون برای حضور موفق یک تیم نیاز است اسپانسر یا منبع مالی پشت یک تیم باشد اما فعلاً برای برق چنین بستری فراهم نشده و وقتی شخصی یا کاری قرار شده برای تیم برق انجام شود این امر متأسفانه با سنگاندازی فراوان مواجه شده و شرایطی فراهم نشده که تیم برق دوباره اوضاعش برای تیمداری بهتر شود و دوباره موفق به انجام بازیهای دلخواه هوادارانش شود.
واقعاً عجیب است چرا نهاد دولتی برای برق گام بر نمیدارد؟!
برای نهادهای دولتی این امر مهیاست اما عزمی جدی برای در اختیار گرفتن تیم برق دیده نشده در شرایطی که قلب هواداران فوتبالی برای تیم برق میتپد و آنها چند سالی است که به شدت نگران وضعیت تیمشان هستند.
در مقطعی قرار بود در برق مربیگری کنی اما خبری از حضورت روی نیمکت برق نشد؟
حقیقتاً دیدم شرایط خیلی مناسب نیست و نمیتوانم به شکل کاملی که دلم میخواهد برای تیم محبوبم موثر و کارساز واقع شوم.
برانکو مربی وقت تیم ملی یکی از مربیانی بود که پای دعوت تو به تیم ملی ایستاد. با او هنوز در تماسی؟
بله آن زمان برانکو پای من ایستاد و من به نوعی حضورم در تیم ملی را مدیون ایشان میدانم. هر چند من هم سعی کردم با تمام وجود با انجام بازیهای خوب جواب اعتماد ایشان را بدهم. برانکو در حق من پدری کرد و من حضور ملیام را بیشتر مدیون اعتقاد ایشان به بازیام میدانم. زمانی که برانکو در ایران بود با هم در تماس بودیم اما از زمانی که ایشان از ایران رفت با ایشان تماسی نداشتم و از او بیخبرم. در هر حال فکر میکنم برانکو چه در عرصه ملی و چه در رده باشگاهی خیلی برای فوتبال ایران زحمت کشید از همین رو من برای ایشان در عرصه زندگی شخصی و ورزشیشان بهترینها را آرزومندم.
در تیم ملی حضور داشتی اما چرا هیچوقت لژیونر نشدی؟
توانایی لژیونر شدن داشتم و این موضوع اتفاقاً جزو یکی از اهدافم بود اما در آن زمان برای لژیونر شدن تقریباً لازم بود که بازیکن در یکی از تیمهای پرسپولیس و استقلال بازی کند.
از تیمهای سرخابی پیشنهاد بازی داشتی؟
بله پرسپولیس یک بار به من پیشنهاد داد و آن هم زمان حضور آقای پروین بود اما از آنجا که به تیم شهرم و خانوادهام وابستگی زیادی داشتم در برق ماندم.
خصوصیات اخلاقی و روحیات خاصی هم داشتید!
بله، مثلاً علاقهای به شهر و جاهای شلوغ نداشتم و دوست داشتم در محیط و فضایی آرام به فوتبالم ادامه دهم از همین رو عشقم برق و شهرم شیراز را هیچگاه رها نکردم.
در مقطعی هم بحث کبوتر بازی شما به عنوان یک بازیکن ملیپوش خیلی سر و صدا به پا کرد. هنوز هم کفتربازی میکنید؟!
ببینید این موضوع بیشتر یک شیطنت بود. مثلاً اینطور در آن زمان این خبر منعکس شد که کبوتربازی کل زندگی من است و من هر روز به این کار میپردازم و... در حالی که اصلاً اینطور نبود. من از سن ۱۸ تا ۲۳ سالگی به عنوان یکی از تفریحاتم به این کار میپرداختم و بعد از سپری شدن این مقطع، زمان پرداختنم به کبوتربازی خیلی کم شد البته پای چند تن از دوستان رسانه و شیطنتشان در انعکاس آن موضوع کبوتربازی خیلی پررنگ بود چون آن زمان معمولاً هر خبرنگار با دو سه تن از ملیپوشان به قول خودمان خیلی عیاق بود و خبرها از این طریق به رسانه میرسید و منعکس میشد!
در حال حاضر مثل آن مقطع کبوتر نداری؟
بله هنوز هم ۵۰ صد تایی کبوتر دارم چون به آنها علاقه دارم!
در عالم مربیگری جاهطلبی نداری...
من تا مدرک B مربیگریام را گرفتهام و انشاءالله در اولین فرصت مدرک A خودم را هم میگیرم. برای مربیگریام هم برنامههای زیادی دارم که انشاءالله با تلاش و کوشش زیاد در این عرصه به آن میرسم.
در بین همبازیان سابقتان با چه بازیکنی بیشتر رفاقت داری؟
من با همه بازیکنان شیرازی همدوره خودم رفیقم اما با نکونام و کعبی در تیم ملی خیلی رفیق بودم مخصوصاً آقاجواد که با ایشان مانند برادر بودیم.