به گزارش ایلنا، یک تعریف از نبوغ این است که فرد کاری را انجام دهد که کاملا از مرزهای عقل متعارف خارج است، اما در نهایت به نتیجه می رسد. اگر تاکنون یک بازیکن متناسب با این تعریف در دوران مدرن- شاید حتی بیشتر از لیونل مسی یا کریستیانو رونالدو- وجود داشته باشد که چنین بازتعریفی از پستش ارائه کرده، نام او مانوئل نویر است.

اما از نظر افراد ناآگاه، شاید اینگونه نباشد. در جریان پیروزی 2-3 اخیر بایرن مقابل پادربورن، مانوئل نویر کاری عجیب و احمقانه انجام داد که کاملا موید ذات اضطراب آور دروازه بانی مدرن بود. نویر بعد از خارج شدن از منطقه تحت سیطره اش که حرکتی معمول از این قهرمان جام جهانی بود، بدون نگرانی در فاصله کمتر از 15 متری خط دروازه حضور یافت اما دنیس سربنی به او لایی زده و کمتر از پنج ثانیه بعد توپ درون دروازه بایرن مونیخ قرار گرفته بود.

اشتباه نویر در دیدار با پادربورن، اولین اشتباه او در خروج از دروازه نبود اما بعید است مانع از این شود که او باز هم محوطه جریمه ترک کند.

حرفه نویر پر از این اشتباهات غیرضروری است. یک جستجوی سریع در سایت یوتیوب، ده ها ویدئوی مشابه را نشان می دهد که نشان از علاقه او به دور شدن از خط دروازه دارد؛ طوری که به نظر می رسد  که انگار یکی از هم تیمی هایش در بایرن در آخرین روز از فصل بوندس‌لیگا، با یک لیوان بزرگ آبجو در حال تعقیب اوست. (توضیح مترجم: اتفاقی مرسوم در هنگام جشن قهرمانی در پایان فصل در بوندس‌لیگا که بازیکنان روی یکدیگر لیوان های بزرگ آبجو خالی می کنند) کل دوران حرفه ای برخی دروازه بان ها با یک یا دو اشتباه تعریف می شود؛ برای دیدن آن فقط باید به پاسخ های هر یک از توئیت های لوریس کاریوس نگاه کنید. و با این حال نویر، که حالا بیشتر از همیشه اشتباه می کند، هنوز خیلی مورد توجه قرار می گیرد. چرا؟

دلایل ظریف تر از آن چیزی است که فکر می کنید. در واقع این یک راز مبهم نیست که منطقه حرکت برای دروازه بان های دوران فوتبال مدرن، ده برابر شده است. در شرایطی که وظیفه یک دروازه بان در گذشته بسته نگه داشتن دروازه بود و کیفیت این بازیکنان تنها محدود به جلوگیری از به ثمر رسیدن گل ها می شد ، امروزه این پست بیشتر جنبه متعادل کننده دارد. این بخشی از دلیلی است که نویر یکی از بزرگترین دروازه بان‌های تاریخ است- و قطعا انقلابی ترین آنها در شرایط مدرن- به این دلیل است که او به یک بازیکن چندکاره تبدیل شد؛ چیزی که جزو وظایف دوگانه دروازه بان مدرن است.

هنگامی که پپ گواردیولا در بایرن مونیخ بود، نویر نقش سوئیپر- دروازه بان را خیلی خوب اجرا کرد، چنان قدرت کنترل توپ و مهارت ارسال پاس داشت که کارل هاینس رومینیگه مجبور شد جلوی سرمربی کاتالونیایی برای بازی دادن به او در پستی دیگر را بگیرد. در همان مقطع، مانوئل نویر با تنها 0.4 درصد آرا کمتر از لیونل مسی، در رده سوم رده بندی توپ طلا قرار گرفت. اگر تا الان این اتفاق رخ نداده، هنوز این امکان وجود دارد که نویر بتواند به اولین بازیکن بزرگ در تاریخ فوتبال تبدیل شود که نه تنها خطوط و فواصل بین دروازه بانی و دیگر پست‌ها در زمین را محو کرده، بلکه آنها را به کلی از بین ببرد.

او همواره در مرز بین ارائه عملکردی دیوانه وار و درخشان در حال گام برداشتن است – که این بیش از هر چیز میراث او خواهد بود. با انجام این کار، نویر محدودیت هایی پیش روی یک دروازه بان را مورد آزمایش قرار داد. در این مقطع و دوره، تقریبا هر شماره یک در حال ظهوری بر پایه تصویر چند وجهی او شکل می گیرد.

در مقابل مقابل الجزایر در جام‌جهانی 2014 بود که نویر نمایشی بی‌نقص و تاریخی از یک سوئیپر-کیپر را به نمایش گذاشت.

در گذشته دروازه بان‌ها عادت به نفر دوم بودن و نادیده گرفتن شدن داشتند- آنها کسانی بودند مانع به ثمر رسیدن گل ها شده و در نتیجه جلوی یک اتفاق سرگرم کننده را می گرفتند. آنها فقط می توانستند به روشی واکنشی روی بازی تاثیر بگذارند. اما امروزه آنها به نوبه خودشان ستاره هستند- فقط به علاقه هواداران لیورپول به آلیسون نگاه کنید. این روند هیچ کجا از سیستم 2-7-2 تیاگو موتا که به شدت مورد بحث قرار گرفته مشهودتر نیست. اولین چیزی که خیلی مورد توجه قرار می دهد جمع اعداد است. جمع آنها عدد 11 می شود، نه عدد 10، که از زمانی که ویکتوریایی‌ها در دهه 1870 مفهوم سیستم را با روش 7-2-1 معرفی کردند، مرسوم بوده است.

تفکر موتا مبتنی بر تصویرسازی مجدد آرایش تیمی است که از چپ به راست خوانده می شود و نه از عقب به جلو.”2″ ها در ترکیب، وینگرها و مدافعان کناری سمت راست و چپ هستند و 7، ستون فقرات تیم را شکل می‌دهد که به طور قابل توجهی دروازه بان را نیز شامل می شود. در حالی که موتا در دوران کوتاه مربیگری‌اش چندان موفق نبوده اما افکار او نشانگر روند گسترده تری است.

این محوریت دروازه بان در فوتبال مدرن- از نظر استراتژی و در واقع از نظر روانشناختی- ذهنیت یوهان کرایف بزرگ است که یک بار با بیانی مبهم و معماگونه گفت:” در تیم های من، دروازه بان اولین مهاجم و مهاجم اولین مدافع به شمار می آید”، نگرشی که از طرف موتا و همه مربیان بزرگ عصر مدرن تکرار شده است. از بسیاری جهات ، دروازه بان مدرن نتیجه منطقی توتال فوتبال است که در آن هر بازیکنی می تواند در هر پستی بازی کند. فوتبال که اکنون بیش از هر زمان دیگری  به بیشترین تعداد بازیکن در هر تکه از زمین وابسته شده، در نهایت به این نتیجه رسید که اگر قرار به استفاده تنها از دو دست دروازه بان باشد، توانایی های دو پای او به هدر می‌رود.

هنگامی که نویر از خط نیمه حرکت کرد تا سومین پنالتی بایرن مونیخ را در فینال لیگ قهرمانان اروپا 2012 را بزند (که تبدیل به گل شد)، این تنها نمونه ای از یک هوشمندی تاکتیکی سطح بالا نبود. این بازیکنی با اعتماد به نفس بالا بود که آنقدر در شوت زدن ماهر بود که بتواند توجهات از دیگر بازیکنان، به سوی خود جلب کند. اما آنچه او انجام داد و به او اجازه اش داده شد، نمادی از فرهنگی بود که او در خلق آن پیشگام بود. دروازه بان ها دیگر فقط وظیفه ای پیشگیرانه و واکنشی ندارند. آنها یک نیروی فعال محسوب می شوند.

نویر در فینال جام‌جهانی 2014 هم نمایش بی‌نقصی داشت و کمک کرد تا آلمان با غلبه بر آرژانتین، فاتح جام شود.

هرگاه هوگو لوریس برای جمع کردن یک ضربه بلند، خط دروازه اش را ترک می کنه یا ادرسون که به طور منظم این کار را انجام می دهد، آمار پاس صحیح بالای 85 درصد را به دست می آورند. آنها این کار را طوری انجام می دهند که انگار کشیش­ هایی پیرو کلیسای مانوئل نویر هستند. اما هیچ چیز مانند نمونه اصلی نیستند. مسئولان سیستم های صوتی تصویری ورزشگاه آلیانس آره‌نا، برای این فصل آهنگ can-can آفنباخ را به عنوان موزیکِ بعد از گل تیم‌شان در این فصل انتخاب کرده اند؛ و در این  موسیقی کاباره‌ای، چیزی در مورد نویر و رویکرد نفسگیر و اندکی نامعقول فوتبالی که فقط او می تواند ارائه دهد، وجود دارد.

ویژگی اصیلی در دروازه ها وجود دارد که انزوای ضمنی این پست را نمی پسندند؛ موانعی که آنها را محدود به محدوده 8 متری بین دو تیرک کرده را دور ریخته و هنگام پا به توپ بودن و بازی با پا ابراز وجود می کنند. و موضوع دیگری که وجود دارد این است که نویر این کار را با سبک احمقانه رنه هیگوئیتا یا با نمایش­های فن گلزنی روجریو سنی پیاده نکرده، بلکه بیشتر بخش مرکزی دکترینی پیشرو و هوشمندانه بوده است.

متاسفانه، در فوتبال دیوار چهارمی برای شکستن وجود ندارد (توضیح مترجم: هنگامی که هنرمندان روی صحنه، از خود حرکتی نشان دهند که به منزله درک آنان از «حضور تماشاگران» باشد، اصطلاحاً دیوار چهارم شکسته شده است)، اما اگر وجود داشت، می شد تصور کرد که نویر قادر است که هرچیزی را که انجام می دهد، آنطور که انجام داده، توضیح دهد. اگر قرار باشد به بهترین شکل از او تعریف کرد، باید گفت که او یک بازیکن غریزی نیست. درحالی که هم دوره­ های او ممکن است به دلیل رسیدن بیش از  خون به سر اشتباه کنند (اتفاقی که منجر به واکنش های عصبی می شود) نویر با حساب و کتاب عمل می کند. حتی وقتی او در دیدار  پادربورن از دروازه خارج شد، ایده‌ای در ذهنش داشت ؛ تنها تفاوت این بود که، برخلاف 99 درصد طرح ­هایش، این بار تحقق نیافت.

یک ضرب المثل ژاپنی می گوید که ناخن بیرون زده همیشه می شکند. و در سرپیچی از خرد پذیرفته شده، مانوئل نویر و میراثش یک انحراف که می تواند با شکست همراه شود را نشان می دهد. اما با هر خروج و هر پاسی که می دهد، تنها نام خود را در تاریخ فوتبال بیش از پیش ثبت می کند.