لاتزیو و سومین اسکودتو؛ بله، واقعیت دارد!
لاتزیو با بردن اینتر همه شبهات مبنی بر مقطعی بودن درخشش را از بین برد.
به گزارش سایت نود، انگار لاتزیو فقط میتواند طوری اینتر را ببرد که این تیم از رده اول به رتبه سوم نزول کند!
17 سال و 9 ماه و 11 روز پس از شکست 2-4 در زمین لاتزیو در هفته پایانی دراماتیک فصل 2002- 2001 سری A، اینتر بار دیگر با باخت از لاتزیو از رده اول به مکان سوم سقوط کرد و این بار به جای رم، خود لاتزیو در مکان دوم ایستاد! این لاتزیو که در فصل جاری 2 بار یوونتوس را برده و حالا اینتر را هم از سر راه برداشته، یک مدعی واقعی قهرمانی است و دیگر نمیتوان دار و دسته ایموبیله را یک جرقه دانست. تیم پایتختنشین برای سومین قهرمانی در سری A و افزودن بر برتریاش در جام گرفتن از رم، دشمن همشهری، حالا واقعا چیزی کم ندارد!
تیم هماهنگ
لاتزیو با بردن نزدیکترین تیمی که بالای سر خودش داشت، امیدوارانه در رده دوم قرار گرفت و حالا با این تیم یکدست و درخشش ستارهای به نام ایموبیله میتواند به قهرمانی هم فکر کند. نشانهها، راه رو به فیروزهای پوشان نشان میدهد. آنها سال 2000 یوونتوس رو در دل آلپی بردند و قهرمان شدند؛ آن هم به دراماتیکترین شکل ممکن و به لطف باخت سیاه و سفیدهای صدرنشین در خانه پروجا درهفته آخر. از آن سال تا حالا لسترسیتی قهرمان لیگ برتر انگلیس شده، موناکو به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسیده و تیمی مثل آتالانتا هم به لیگ قهرمانان رفته پس چرا بیانکوچلستی قهرمان سری A نشود؟ بخصوص حالا که جنس تاکتیکی آنها جور جور است! لوئیس آلبرتو بین خطوط، بازیکن فوقالعادهای است و هر دفاعی را به هم میریزد.او یکی از ،بهترین پاسورهای 5 لیگ معتبر اروپاست و میلنکوویچ ساویچ مثل یک مهندس میداند توپ را کجا و برای چه کسی بفرستد. ایموبیله و کورآ هم با سرعت و دوندگی بیامان، هر دفاعی را به دردسر میاندازند. با این ترکیب، لاتزیوی فعلی چه در بعد تیمی و چه به لحاظ فردی، دوستداشتنیترین نمونه از زمان آن تیم رویایی سال 2000 است. مثل شعله ضعیفی که زیر خروارها خاک هنوز نفس می کشد، مثل یک ماجرا عاشقانه که از یاد نرفته، لاتزیو بعد از سالها افول در بهترین زمان ممکن دوباره آتش به جان هوادارانش انداخته. اگر روزگاری گاسکوئین با درخشش در این تیم، انگلیسیها را هوادار لاتزیو کرد و پپه سینیوری با درخشش و گلزنی، نیمه آبی پایتخت را از زیر سایه رم خارج کرد، حالا این تیم بیادعای اینزاگی آماده روایت کردن قصه خاص خودش است؛ قصهای که میتواند عجیبترین و سینماییترین پایان ممکن را داشته باشد.
1977