جلال چراغپور در گفت‌و‌گو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، در خصوص استفاده از بازیکنان جوان در تیم‌های ایرانی و نقش ویژه مربیان خارجی در اعتماد به جوانان، اظهار داشت: درست است از پایه‌ها انتقاد می‌کنیم و واقعاً انتقاد هم دارد، ولی به هر حال وقتی یک گروه دو، سه میلیونی کودک در حال کار هستند و لیگ‌های مختلف در رده‌های امیدها، جوانان، نوجوانان و نونهالان داریم. غیر ممکن است که تولید استعداد نشود. یکی از کارشناسان فوتبال پایه گفته بود اگر زمین و به تعداد مناسب توپ در اختیار بگذارید حتی اگر مربی هم نداشته باشید، باز هم تولید بازیکن تک ستاره خواهید داشت. وقتی سازماندهی می‌کنید و مربی با سواد می‌گذارید، این پروسه توجیه اقتصادی پیدا می‌کند. یعنی میزان تولیدات با میزان هزینه‌‌ای که می‌شود، تناسب دارد و با تولید و فروش یک یا دو بازیکن، تمام هزینه‌ها برمی‌گردد.

وی افزود: اینکه چه میزان بازیکن تولید می‌کنیم و چقدر این بازیکنان در رده‌های مختلف مثل دسته یک، دو و سه می‌مانند و دیر دیده می‌شوند هم خیلی زیاد داریم. حالا چرا این اتفاق می‌افتد؟ یک کارشناس بزرگ استعدادیابی دنیا می‌گوید، آن کسانی «شکارچی استعداد» هستند که قبل از ایجنت‌ها فوتبالیست‌های با استعداد را ببینند. پس خود باشگاه‌ها باید کسانی را در کادرشان با تخصص استعدادیابی داشته باشند تا این افراد قبل از اینکه ایجنت‌ها بازیکنان را پیدا کنند، آنها را کشف کنند. ایجنت‌ها وقتی یک استعداد را می‌بینند، صبر نمی‌کنند این استعداد به تکامل فوتبالی برسد. بازهم کارشناسان بزرگ دنیا می‌گویند بزرگترین آفت این است که یک استعداد از بین بازیکنانی که در میان آنها بازی می‌کند خارج و خیلی زود در بزرگسالان از آن‌ استفاده شود. این بازیکن وقتی به بزرگسالان می‌رود،‌ مسلماً فیکس بازی نمی‌کند و این آسیب بزرگی به رشد او می‌زند.

کارشناس فوتبال کشورمان تصریح کرد: یک اشکال دیگر هم وجود دارد؛ در کشور ما اول ایجنت‌ها بازیکن را کشف می‌کنند و یک شغل پُردرآمد هم برای خودشان تعریف کرده‌اند. یعنی بازیکنان با عدم تکامل و گسترش شرایط جسمانی و روانی وارد بزرگسالان می‌شوند و اکثراً هم مینیسک پاره می‌کنند، چون هنوز برای فشار رده بزرگسالان آماده نیستند. الان چند نفر را می‌توانم مثال بزنم که پای‌شان شکسته یا مینیسک‌شان پاره شده است، چون زود به رده بزرگسالان آمدند. 

چراغپور گفت: چرا مربیان ما شهامت یا دید تکنیکالی برای کشف استعداد را ندارند؟ باید بگوییم دیدن بازیکن یک فوق تخصص است. هر مربی‌ای این تخصص را ندارد. مثال‌های زیادی هم برای این وجود دارد که مربیان به دو شاخه تبدیل می‌شوند. اول معلم - مربی؛‌ که ما این را خیلی کم داریم که رشد بازیکن را ببیند. بازیکن وقتی رشد می‌کند، مربی او را از ایجنت‌ها می‌گیرد و توصیه‌های اینجت را هم می‌پذیرد. پس می‌بینیم که یکسری افراد غیر متخصص در دیده نشدن استعدادها مقصر هستند ولی آنها شغل‌شان است و نمی‌توان ایرادی گرفت.

«اشاره کردید که باشگاه‌ها باید چند نفر برای کشف استعدادها داشته باشند، اما تقریباً هیچ باشگاه ایرانی چنین فردی را در کادر خود ندارد. حتی در رده‌های پایه بازیکنان ابتدا به تیم‌های ملی پایه راه پیدا می‌کنند و بعد باشگاه‌ها به سراغ آن‌ها می‌روند». وی در واکنش به طرح این موضوع توضیح داد: یک مربی داشتیم که 14 سال مربی نونهالان بود و فقط هم با 25 تا 30 نفر کار می‌کرد. یعنی در این 14 سال نزدیک به 500 هزار بچه راهی به تیم ملی پیدا نکردند. در نتیجه اگر ملاک دیدن بازیکنان تیم ملی باشد باید یک مثال بزنم؛ آقای استیلی، مهدی قایدی را در تیم امید بازی نمی‌داد. وقتی تیم امید در آن مقطع حذف شد، دو ماه بعد به استقلال آمد و بعد هم بازیکن فیکس تیم ملی شد. پس دیدن بازیکن در تیم‌های ملی این بلا را هم سر فوتبال ما می‌آورد. دلیل ندارد همه استعدادها جزو 20 بازیکن ملی انتخاب شوند. به عنوان مثال در هلند و باشگاه آژاکس وقتی 40 کودک انتخاب می‌شوند، مرحله بعد آنها را تفکیک می‌کنند؛ یعنی اینکه با بازیکنان مدافع یک سال فقط تمرینات دفاعی انجام می‌شود. به خاطر همین است که اسمش را گذاشتند آکادمی؛ یعنی مرکز بهترین‌ها. ما هم در ایران می‌گوییم 30 هزار آکادمی داریم! هر کسی هم ثبت نام می‌کند می‌گوید به آکادمی می‌روم؛ ما حتی این کلمه را درست هم استفاده نمی‌کنیم.

کارشناس فوتبال در پاسخ به این پرسش که چرا مربیان خارجی که وارد فوتبال ایران می‌شوند جسارت بیشتری برای استفاده از بازیکنان جوان دارند؟ به تسنیم گفت: مربیان خارجی که به ایران می‌آیند، یک شناخت استعداد در چشم‌های‌شان دارند. جای دوری نرویم، کارلوس کی‌روش 15 سال استعدادیاب باشگاه منچستریونایتد بود. او وقتی مربی می‌شود، مثلاً پورعلی‌گنجی را از پست هافبک دفاعی در تیم نفت برمی‌دارد و در پست دفاع آخر تیم ملی بازی می‌دهد و می‌بینیم که تصمیمش هم درست است. یا اینکه فلان بازیکن را قبل از اینکه در تیم ملی بازی کند، ترانسفر می‌کند و بعد می‌بینیم می‌شود علی قلی‌زاده. این دید عمیق به دلیل رزومه قبلی آنها است. این مربیان را زمانی می‌بینیم که به کشور ما می‌آیند. الان هم مربی استقلال را می‌بینیم و اصلاً فکر نمی‌کنیم که این مربی قبلاً در آفریقا چه کار می‌کرده است. او الان شش، هفت بازیکن تیم‌های پایه استقلال را گفته که به تیم بزرگسالان بیایند.

چراغپور گفت: ما هم مربیان اینچنینی داشتیم، اما هیچ‌وقت در این سطح نبوده‌اند. یعنی هیچ‌وقت مربیان پایه ما سرمربی بزرگسالان نمی‌شوند. وقتی آرم مربی پایه به یک مربی می‌خورد، همه می‌گویند این مربی فقط به درد رده پایه می‌خورد. در نتیجه ما هرگز این مربیان را نداریم. بخواهم یک مثال خارجی بزنم، برتی فوگتس آلمانی را می‌توانم بگویم. او از نوجوانان آلمان شروع کرد، با همان تیم بالا آمد و سرمربی جوانان و امید و در نهایت سرمربی بزرگسالان شد. دقیقاً با همان دروازه‌بانی که در رده نوجوانان شروع کرده بود، به تیم بزرگسالان آمد. آنها حوصله و یک طرح 10 ساله را اینگونه پیاده می‌کنند، اما در کشور ما اینطور نیست. امروز مربی امید می‌گذاریم، فردا یک باشگاه زنگ می‌زند و مربی، تیم امید را رها می‌کند و می‌رود. بعد یک مربی دیگر می‌گذاریم و او هم با اولین پیشنهاد می‌رود. با این وضعیت شما چطور می‌خواهید مربی ایران را با مربی خارجی مقایسه کنید؟